دل‌نوشته‌های الین

بعضی وقتا انقدر درگیر چیزی که میخای بهش برسی میشی که کلا یادت میره زندگی طی کردن همین مسیری هست که خیلی راحت ازش میگذری 

توی این مسیر هیچ چیز نباید باعث ناراحتیت بشه یادت نره هیچ کس نمیتونه تو رو ناراحت کنه هر کسی به اندازه شعور خودش حرف میزنه تو توجه نکن ببین شعور خودت چی میگه  

تو ازادی هر کااااری که دلت میخاد انجام بدی هر کاری که باهاش حس خوب داری من واقعا فکر نمیکنم کارایی که توی ماه اخیر انجام دادم اشتباه بوده هر چقدرم که بقیه بخان حرفی بزنن اصلا برام اهمیتی نداره فقط رابطمو باهاشون کم میکنم اگر چه این اتفاق افتاده و فاصله گرفتم از هر چیزی که حالمو بدتر میکنه ...

وقتتو تلف نکن نزار پای درگیر کردن خودت با چیزای حاشیه نمیگم اشتباه نکردم چرا خیلی از کارام اشتباه بوده ولی حداقلش اینه که بعدش پشیمون نشدم که کاش این کارو انجام میدادم 

عاقااا خلاصه مطلب اینه هر کاری که حالتو خوب میکنه انجام بده از هیچ چیز و هیچ کسم نترس :))))

اگر جمعیت را دنبال کنی عصبی و تکه تکه میشوی. زیرا جمعیت بسیار بزرگ است و همه تو را به راه خود میکشانند تو در ذهن مسیر های زیادی داری در وجودت کشش های زیادی داری تو تکه تکه ای جمعیت را فراموش کن

به هیچ کس اجازه نده تو را هل دهد و بکشد تو فردی مستقلی،یک واحد آزادی نسبت به خودت اصیل بمان. دیریا زود جمعیت تغییر و دگرگونی تورا میبیند تحولی را که در تو رخ داده را میبینند آنگاه تو را دنبال خواهند کرد آنگاه از تو پند و اندرز خواهند خواست این راه جمعیت است...

امروز بهترین روز دنیاست و چقد خوبه که صبحت با صدای کسی شروع بشه. که فوق العلاده دوستش داری و ارامش زندگیت شده با انگیزه ترین ادمی هست که توی زندگیم دیدم خیلی وقتا الگوی زندگی من هست ای کاش نویسنده بودم و زندگی نامه رزا رو مینوشتم بی نهایت عجیبه شاید یه روز تعریف کردم 

هنه چیز بر میگرده به 10سال پیش یک دوستی کم رنگ بود اون موقع تا اینکه رابطمون همین جور بیشتر و بیشتر. شد و تبدیل شد به یک دوستی خانوادگی خیلیییی روزای خوبی داشتیم از مسافرت ها گرفته تا بیرون رفتن ها و دورهمی ها همه چیز خیلی خوب داشت پیش میرفت تا یک اتفاق 3سال پیش.متاسفانه مادر رزا از بین ما رفت ، اون روزا دیدن رزا و برادرش واقعامنو اذ یت میکرد بگذریم....

الان تقریبا 5 ماهه که ما هر روز با همیم و کلی اتفاقای خوب میفته رزا از اون حالت. دپرسی در اومده و با فکرای مثبتش داره زندگی رویاهاشو میسازه. خیلی جالبه چند وقت پیش شدیدا به یه چیزی احتیلج داشت و دقیقاااا دوهفته یعدش همون چیزی که توی ذهنش بود به دست اوردو کلی اتفاقای این چنینی  و قشنگ ترین اتفاق دندگیش رسیدن به پسری بود که عاشقش بود من واقعا تحسینش میکنم چون واسه تک تک این اتفاقا تلاش کرد شب تا صبح واسه خیلیاشون بیدار بود خیلی جاها خسته میشد وما همراهیش میکردیم بهش انگیزه میدادیم. ولی خواست و شد و همچنان ادامه هم خواهد داشت و رزا نمونه بارز یک انسانی هست که به ما نشون میده کار نشد نداره حتی با وجود تمام سختیاش و من مطمئنم رزا به بهترین ها میرسه و پدر و مادرش بهش افتخار میکنن روحتون شاد بهترین ها اسوده بخوابید دخترتون باعث افتخار ماست ...

امروز تولد بهترین. گل دنیاست و من  خیلی خوشحالم که تو رو دارم امید وارم زندگی همه پر باشه از دوست خوب

دیروز یه خانومی رو دیدم بر حسب اتفاق باهاش هم کلام شدم توی همون لحظه اول برخورد انرژی فوق العلاده قوی و مبهمی رو ازش دریافت کردم از  توی چهرش به راحتی میشد فهمید که میخواد یه حرفیو بزنه ولی نمیگه تا اینکه بالاخره لحظه اخر حرفشو زد و گفت من فال قهوه میگیرم و خیلی حس هام قویه و کلی پیشگویی کرد اگر چه حرفاش راست نبود ولی خیلی ذهنمو درگیر کرده امروز هم بهم اس ام اس داد و باز حرفاشو تکرار کرد و تاکید داشت که نذر کنم واسه برطرف شدن مشکلم هر چی هم بهش میگم من این مشکلا توی زندگیم نیست باز اصرار داره که نه همچین چیزی هست ای بابا...

خیلی قشنگه درست زمانی که تصمیم گرفتم عوض بشه همه اتفاقای زندگیم اطرافم حالو هوام همه چیز درست. همون چیزی شد که میخواستم قدرت جذب غوغا میکنه اوایل زیاد جدیش نمیگرفتم تا اینکه اتفاقاتی افتاد که دقیقا مثل تلنگر یود واسم واسه ایمان اوردن هر چی سریع تر بهش 

همه ما لایق بهترین ها هستیم فقط کافیه بهش فکر کنیم و واسش تلاش کتیم بجنگیم تا اخرین لحظه و هیچ چیز باعث به وجود اومدنش نمیشه جز حال خوب حال دلت که خوب باشه فکرت که مثبت باشه نگرشت که حمل بر صحت باشه تمام اون اتفاقای خوب میفته اون زندگی پر از ارامشت میاد اون موقس که. با اهنربای قوی. که به وجود اوردی تمام اون چیزی که میخوای رو از کائتات میگیری و میشی خوشبخت ترین ادم دنیا

لیلی زیر درخت انار نشست

درخت انار عاشق شد 

گل داد سرخ سرخ

گل ها انار‌شد

داغ داغ

هر انار هزار تا دانه داشت

دانه ها عاشق بودند

دانه ها توی انار جا نمیشدند

انار کوچک بود

دانه ها ترکیدند

انار ترک برداشت

خون انار روی دست لیلی چکید

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید

مجنون به لیلی اش رسید

راز رسیدن فقط همین بود

کافی است انار دلت ترک بخورد